ریتم آهنگ

آشنایی با لازلو موهولی ناگی؛ طراح و عکاس مجارستانی

آشنایی با لازلو موهولی ناگی؛ طراح و عکاس مجارستانی

​در میان بی‌قرارترین هنرمندان مدرن، نقاش، مجسمه‌ساز، طراح و عکاس مجارستانی، لازلو موهولی ناگی، انواع مختلفی از هنر را در طول دوران حرفه‌ای خود تمرین کرد و در عکاسی، تایپوگرافی، مجسمه‌سازی، نقاشی، چاپ‌سازی و طراحی صنعتی استاد شد. او فعالیت هنری خود را در وین و برلین با نقاشی‌های انتزاعی آغاز کرد و در این فرآیند هم فتومونتاژ و هم هنر کلاژ را کاوش کرد. در دهه 1920، قبل از اینکه به طراحی صحنه تئاتر و فیلم روی آورد، در مدرسه باهاوس تدریس کرد. در طول راه او هنر جنبشی و همچنین عکاسی هنرهای زیبا را تجربه کرد، که او - در اولین کتاب باهاوس خود - به همان اندازه خلاقیت نقاشی هنرهای زیبا را تثبیت کرد. (اما ببینید: آیا عکاسی هنر است؟) پس از مهاجرت به شیکاگو در سال 1937، موسسه طراحی بسیار تأثیرگذار خود را افتتاح کرد. فلسفه هنری او - که به شدت توسط کنستراکتیویسم شکل گرفته است - از ادغام فناوری و صنعت در هنرها حمایت می کند، دیدگاهی که به طور کامل در کتاب وی در حرکت (1947) توضیح داده شده است. او که اکنون به عنوان یک چهره مهم در هنر مدرن در طول سال های بین جنگ دیده می شود، تأثیر مهمی در آموزش هنر پس از جنگ در آمریکا محسوب می شود. در واقع، با توجه به کتاب‌های او، تأثیر او بر مدارس هنر و آموزش طراحی در سراسر جهان گسترش یافت، به دنبال رهبری اللیسیتزکی (1890-1941)، که مقالات، سخنرانی‌ها و انتشارات خود به انتشار افکار او به گسترده‌ترین مخاطبان ممکن کمک کرد.

 

زندگی اولیه در مجارستان

 

لازلو وایس در یک خانواده یهودی ساکن در شهر کشاورزی باکس-بورسود در جنوب مجارستان به دنیا آمد. او بعداً نام خانوادگی یهودی خود را با نام خانوادگی ماگیار دوست مجارستانی مادرش ناگی جایگزین کرد که از خانواده حمایت کرد و پس از آن به بزرگ کردن موهولی ناگی کمک کرد. پدر فرار کرد کلمه موهولی (بعد از شهر مجارستانی موهول که در آن بزرگ شد) بعداً اضافه شد. او دبیرستان آکادمیک را در شهر همسایه Szeged گذراند و در سال 1913 تحصیلات خود را در رشته حقوق در دانشگاه بوداپست آغاز کرد، اما با شروع جنگ در سال بعد، آنها را قطع کرد تا در ارتش اتریش-مجارستان خدمت کند. طرح‌های روزانه‌ای که او از زندگی در جبهه می‌کشید استعداد آشکاری در طراحی را آشکار می‌کرد و تصمیم گرفت نقاش شود. در سال 1917، در حالی که از یک زخم جدی در بوداپست بهبود می یافت، گروه هنرمندان MA (امروز) را به همراه لودویگ کاساک و دیگران تأسیس کرد و یک مجله ادبی به نام Jelenkor (عصر کنونی) تأسیس کرد. در حال حاضر یک کمونیست سرسخت - اگرچه به دلیل پیشینه بورژوازی خود عضو حزب نبود - با هنرمند مجارستانی Fauve Robert Bereny در کلاس‌ها شرکت کرد و برای مجله MA Horizont مقالاتی نوشت. سبک هنری او در این دوره بسیار تجربی باقی ماند، از مناظر با رنگ های روشن در سبک هنر عامیانه مجارستان تا موضوعات فنی تر که در اصطلاح کوبیسم اجرا می شدند. پس از شکست رژیم کمونیستی در سال 1919، او بوداپست را به مقصد وین ترک کرد و قصد داشت پای خود را در صحنه هنری آوانگارد شهر بیابد. اما به دلیل اینکه آن را خیلی اهلی می دانست، سال بعد به برلین نقل مکان کرد.

 

برلین دادا - کلاژ - عکس

 

در برلین بود که افکار خلاق موهولی-ناگی شروع به متبلور شدن کرد. او نوشتن را برای چندین مجله هنری مهم آغاز کرد، کتاب هنرمند جدید (Das Buch neuer Kunstler)، مجموعه ای از مقالات در مورد هنر را به طور مشترک ویراستار کرد، و شروع به ایجاد کلاژ کرد، تحت تأثیر تماس های جدید خود در برلین دادا، از جمله چهره های خلاقانه. به عنوان رائول هاسمن (1886-1971) و هانا هوخ (1889-1979) که از طریق آنها با آخرین تکنیک های تایپوگرافی و فوتومونتاژ آشنا شد. علاوه بر این، با تحریک استعدادهای عکاسی همسر اولش، لوسیا، که در سال 1920 در برلین ملاقات کرد، «فتوگرام» (عکس هایی که در آنها کاغذ حساس به نور مستقیماً در معرض نور قرار می گیرد، بدون استفاده از دوربین)، آزمایش کرد. او به بررسی رابطه بین نور و سایه، شفافیت و فرم بپردازد. کار او در این زمینه او را در زمره بزرگترین عکاسان اوایل قرن بیستم قرار می دهد. [توجه: برای شرح کوتاهی از اختراعات اولیه هنر دوربین، لطفاً نگاه کنید به: تاریخچه عکاسی (حدود 1800-1900).]

 

اللیسیتزکی و سازه گرایی

 

در سال 1921، او با اللیسیتزکی نقاش و طراح کمونیست، که برای نظارت بر نمایشگاهی از هنر روسیه در برلین بود، ملاقات کرد و در مورد جدیدترین هنرهای انتزاعی و طراحی که در مسکو برگزار می شد، تبادل نظر کرد. لیسیتزکی هم با ساخت‌گرایی و هم با (نسخه‌اش) سوپرماتیسم مرتبط بود، که هر دو دیدگاه او را منعکس می‌کردند که هنرمندان باید بیشتر شبیه طراحان باشند و به دنبال تغییرات اجتماعی سودمند باشند. به عنوان یک همکار کمونیست، موهولی-ناگی از صمیم قلب موافق بود، اگرچه او بیشتر به ساختارگرایی علمی تر ولادیمیر تاتلین (1885-1953) کشیده شد تا هنر سوپرماتیستی عرفانی کاسیمیر مالویچ (1878-1935). او مطمئناً به عقیده سازه‌گرایی معتقد بود که هنر نیروی قدرتمندی است که می‌تواند به کارگران بیاموزد که در هماهنگی با فناوری جدید زندگی کنند. سال بعد، هروارث والدن در پاسخ به شهرت فزاینده اش به عنوان یک نقاش، اولین نمایش انفرادی خود را در گالری استورم، برلین به او داد.

 

مدرسه طراحی باهاوس

 

در سال 1923، او از والتر گروپیوس (1883-1969) دعوت کرد تا در مدرسه معماری و طراحی صنعتی باهاوس در وایمار تدریس کند. او جایگزین یوهانس ایتن (1888-1967) به عنوان مربی دوره پایه (Vorkurs) شد و ورود او نشانگر تغییری از احساسات هنری فردی به سمت یکپارچگی بیشتر فناوری، هنر و صنعت بود. او همچنین از Paul Klee (1879-1940) در کارگاه فلزی، به دانش‌آموزان آموزش داد که چگونه یک نوع وسایل روشنایی بسازند که هنوز هم استفاده می‌شود. در دوران تصدی خود، او همچنین به همراه گروپیوس، که مربی و دوست مادام العمر او شد، مجله Bauhaus را ویرایش کرد و مجموعه ای متشکل از 14 کتاب (Bauhausbucher) را منتشر کرد که زیبایی شناسی موسسه باهاوس را منعکس می کرد. موهولی-ناگی همچنین تایپوگرافی را برای Bauhausbucher طراحی کرد و خود دو تا از بهترین کتاب های هنری را نوشت: نقاشی، عکاسی و فیلم (1924)، و از ماده تا معماری (1929) (در سال 1932 به عنوان چشم انداز جدید ترجمه شد).

 

طراحی برلین

 

در سال 1928، فشارهای سیاسی منجر به استعفای او از مدرسه شد، پس از آن او به برلین بازگشت و شروع به طراحی صحنه‌هایی برای تولیدات تئاتر موفق و همچنین رویدادهای بحث برانگیزتر در سالن اپرای تجربی برلین (Krolloper) کرد. علاوه بر این - همراه با هنرمندان و طراحانی مانند ایستوان سبوک، گیورگی کپس و آندور واینینگر - او مجموعه ای از طرح ها را برای نمایشگاه ها و کتاب ها و همچنین تبلیغات ایجاد کرد، مقالات متعددی نوشت و در تولید چندین فیلم همکاری کرد. او علاوه بر کارهای طراحی خود، تا سال 1929 سردبیر عکاس مجله آوانگارد هلندی International Revue 10 بود. در طول دوره 36-1927، او همچنین 11 فیلم، به ویژه سیاه-سفید-خاکستری (1930) ساخت. در سال 1932 او و همسرش لوسیا از هم جدا شدند و با سیبیل که در طول فیلمبرداری اش با او آشنا شده بود ازدواج کرد. در همان سال به گروه پاریس انتزاع-آفرینش پیوست که در هنر بتن در مجسمه سازی و همچنین نقاشی تخصص داشت.

 

تعدیل کننده فضای نور

 

یکی از جالب‌ترین پروژه‌های او ساخت دستگاهی با قطعات متحرک بود (که بعدها «مدولاتور فضای نور» نامیده شد)، که وقتی نور از آن تابیده می‌شد، بازتاب‌های نور متحرک را روی سطوح مجاور ایجاد می‌کرد. این نمایشگاه برای نمایشگاه Werkbund آلمان - بخشی از صنعت صنایع دستی در آلمان، که از جنبش هنر و صنایع دستی انگلیسی الگوبرداری شده بود - در پاریس در تابستان 1930 برگزار شد، به عنوان نمونه اولیه هنر جنبشی در نظر گرفته شد.

 

آلمان را ترک می کند

 

در سال 1933، پس از به قدرت رسیدن حزب نازی، موهولی-ناگی و خانواده‌اش آلمان را به مقصد آمستردام ترک کردند، جایی که در سال 1934، در موزه Stedelijk در آمستردام، یک بازنگری بزرگ از آثار او برگزار شد. یک سال بعد آنها به لندن نقل مکان کردند. در انگلستان، او به یک گروه بین‌المللی از هنرمندان و روشنفکران مقیم خارج از همپستد پیوست و با هنرمندان روسی مانند نائوم گابو و همچنین مجسمه‌سازان انگلیسی مانند باربارا هپ‌ورث و هنری مور ارتباط برقرار کرد. او و والتر گروپیوس تلاش زیادی کردند تا نسخه انگلیسی باهاوس را ایجاد کنند، اما نتوانستند بودجه لازم را تامین کنند. موهولی-ناگی حتی برای شغل معلمی در کالج سلطنتی هنر رد شد.

 

موسسه طراحی، شیکاگو

 

سپس، در سال 1937، به دعوت والتر پاپکه، رئیس شرکت کانتینر آمریکا، او (به توصیه گروپیوس) به عنوان مدیر شرکت کوتاه مدت نیو باهاوس در شیکاگو استخدام شد. یک سال بعد مدرسه از کار افتاد، اما در سال 1939 Paepcke به Moholy-Nagy کمک کرد تا مؤسسه طراحی خود را تأسیس کند، که در سال 1949 بخشی از مؤسسه فناوری ایلینویز شد، و اولین مدرسه در آمریکا بود که دکترای طراحی ارائه کرد. (همچنین رجوع کنید به: معماری آمریکایی.) متأسفانه موهولی-ناگی هرگز آن را نبیند. او در سال 1946 و مدتی پس از دریافت تابعیت آمریکا بر اثر سرطان خون درگذشت.

 

  •  

 

تاثیر موهولی-ناگی بر هنر آمریکا را نباید دست کم گرفت. او به تزریق زیبایی شناسی مدرن به طراحی آمریکایی کمک کرد، به ویژه در استفاده از مواد و تکنولوژی مدرن. به‌علاوه، علی‌رغم کمک‌های مهم آلفرد استیگلیتز (1864-1946) و ادوارد اشتایچن (1879-1973) عکس‌ها، فتومونتاژها و نوشته‌های او در این زمینه، به تثبیت عکاسی به عنوان یک هنر زیبا در همتراز با طراحی و نقاشی کمک کردند. سهم او در هنر پلاستیک از طریق مجسمه های چوبی، فلزی و پلکسی گلاسش نیز قابل توجه بود.

 

مجموعه ها

 

آثار Laszlo Moholy-Nagy در مجموعه‌های چندین موزه هنری برتر جهان، از جمله: موزه Solomon R Guggenheim، نیویورک. موزه هنر مدرن (MOMA)، نیویورک؛ گالری ملی هنر، واشنگتن دی سی؛ موزه بوش-ریزینگر، توده کمبریج؛ گالری ادیسون هنر آمریکایی، آندوور; موزه هنر دانشگاه لویولا، شیکاگو؛ موزه Thyssen-Bornemisza، مادرید؛ گالری ملی هنر مدرن، رم؛ موزه لودویگ، کلن؛ Nationalgalerie، برلین؛ Schirn Kunsthalle، فرانکفورت؛ تیت مدرن، لندن؛ و خیلی های دیگر.

 

در بوداپست، دانشگاه هنر و طراحی موهولی-ناگی به افتخار او نامگذاری شده است، در حالی که در سال 2003، بنیاد موهولی-ناگی، شرکت به عنوان منبع داده در مورد زندگی و آثار او تأسیس شد.

“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”